بـــــــــمـ ربی...
«ما در این راهی که میرویم همهکارهایم و هیچکاره. بس که وقت تنگ است. مامور خدمات اجتماعی هستیم، مامور تخریب هستیم، مامور قطع و وصل رابطهها و جریانها هم، نقارهکوب فضاحت اراذل بر سر این بام هم... و دست آخر شاید سازندهٔ گزی و معیاری نه بیگانه. و این آخری، اولین و آخرین دعویمان...»
سید جلال آل احمد_مرداد۴۵
در «روزمرهها» روزمرهها را مینویسم. انگار که وبلاگی توی یک وبلاگ باشد؛ یا مثلا فکر کن یک دفتر صدبرگ که از هر دو طرفش داری چیزی مینویسی.
نشانهای از هجوم «دلتنگی» و ضیق بودن همه چیز.
+ رونوشت مطالبی که خودم نوشتم، لطفا حتما با ذکر منبع باشه. در مورد بقیهٔ نوشتهها، تصمیم با خودتون.
+با کمال احترام، به نظراتی که همه یا بخشی از اونها تبلیغاتی باشه، جواب نمیدم.
+ لطفا برای دنبال شدن، دنبال نکنید.